علافی

سلام سلام . خوبین ؟  اول از
همه من از همه‌ی دوستای نازنین و مهربونم که تولدمو تبریک گفتن و بنده‌ی حقیرو کلی
شرمنده کردن خیلی خیلی ممنونم . ایشاالله تولد خودشون .

 

دوم اینکه امتحانامونم بحمدالله تموم شد . آخریش روز شنبه سوم بهمن
بود . این آخرین امتحان نزدیک بود دیر برسم . به هر بد بختی موقعی که داشتن  برگه ها رو میدادن رسیدم . بعد عجله ای  رفتم از رو برد جامو پیدا کردم .  دیدم یه دختره جای من  نشسته . اومدم گفتم این جای منه خانم . گفت نه .
دیگه نزدیک بود دعوامون بشه که مراقبه اومد گفت چی شده . منم گفتم این جای منه .
بعد بهمم گفت اسمت رو کدوم برد بوده . آخر معلوم شد من باید میرفتم اون سالن بغلیش
. خدایی کلی ضایع شدیم .  الانم دارم
تعطیلات بین التعطیلین ترمو میگذرونیم . کشور ما که می‌دونیم هیچی نداشته باشیم
همین بین ااتعطیلینو داریم . خلاصه تا هفدهم ، هجدهم ( یا هیجدهم ) تعطیلیم و علاف
.

سوم اینکه همون طور که میدونید خود بلاگفا برای هر وبلاگش یه آدرس فید
داره . مثلا برای وبلاگ من این آدرس فید مخصوص خود بلاگفاست . ولی این آدرس به درد
عمشون میخوره .  براهمون اکثرا مردم برای
خودشون آدرس فید جداگانه درست می‌کنند . منم خب مستثنی نیستم دیگه . برا همون میگم
اگه دوستانی منو با آدرس همون فید بلاگفا توی ریدرشون دارند خواهش می‌کنم این
آدرسو جایگزین کنن تا  مثلا خدای نکرده ،
گوش شیطون کر اگه  اینجا رو یه روز فی لتر
کردن آدرس جدید داشته باشین یا اصلا چرا فیلتر ؟ اگه آدرس وبلاگمون عوض شد به هر
حال شما ما رو پیدا کنین یا ما شما رو !

چهارم  اینکه   .  .  .
آهان . شما تا حالا وقتی گشنه نیستین میرین غذا بخورین ؟ چی؟ آهان نمیخورین . خب .
حالا لابد میپرسین چه ربطی داشت . خب بزارین از یه بعد دیگه براتون مسئله رو باز
کنم . یادمه پارسال که دوران پشت کنکوریمونو میگذروندیم ( مخصوصا این اواخرش )
مثلا یه دفه فیلمون یاد هندستون میکرد هوس میکردیم فلان بازی رو بگیریم یه کم بازی
کنیم . از حقم نگذریم تو اون دوران از این گیم دستی هام که جلوم  میذاشتن ( از اینایی که یه ماره هست باید بره
اون نقطه ها رو بخوره ) برام حکم کال آف دیوتی 5 رو داشت . یا مثلا همین نت . اصلا
همین وبلاگو من در اوج دوران پشت کنکوریم زدم 
! هیچ کارمون شبیه آدم نیست والا ! 
 وقتایی که خسته میشدم میگفتم حالا
میام یه رب یه سر میزنم بعد باز میام سر درسم . حالا میومدم یه دفه ساعتو که نیگا
میکردم میدیم ای دل غافل یه ساعت و نیمه که تو نتم . خب اینجوری حال میداد دیگه .
البته بعدش یه عذاب وجدانی میومد سراغم ولی من هی شکستش میدادم ! یا مثلا شما اگه
الان از یه پشت کنکوری سوال کنین بعد کنکورش میخواد چیکار کنه اوووووووووه براتون
یه طومار گنده کار مینویسه . مثلا اسم تمام فیلمایی که نتونسته ببینه از  جومونگ گرفته تا شاید همین فرار از زندان همه رو
مینویسه . بعد اگه از این بازی خورای حرفه ای باشه  اسم همه‌ی این بازیهایی که تو این یه ساله
اومده به بازارو هم یکی ‌یکی برات ردیف می‌کنه . بعد هم میگه بعد کنکور میرم فلان
جا و فلان جا . یا مثلا میرم کلاس زبان و شنا و چه میدونم  منگوله بافی مثلا ( البته این آخری در صورت
دختر بودنه )  . این چیزایی که گفتم تقریبا
شامل همه‌ ی کنکوریها میشه . خب منم کم و بیش این جوری بودم . حالا مثلا خود من .
بعد کنکور که اون دو سه روز اول یه کارایی کردم . تا حدی عقده هام خالی شد . بعدش
دیگه اصلا یادم رفت میخواستم چیکار کنم . اوووون همه کار همش یادم رفت . 

حالا زمانو بیاریم جلوتر . قبل امتحانا گفتم بیام این فرار از زندانو
بقیشو ببینم . چند تا بازی از دوستام بگیرم . این وبلاگو یه سر و سامونش بدم و چند
تا کار دیگه ( عجب برنامه ریزی پر محتوایی ! ) 
. خب چی شد حالا ؟ هیچی . هنوز هیش کدومشونو انجام ندادم . توجه هم کردین
که بعضی روزا که میخواین هی زود تمو شن برن پی کارشون به اندازه یه سال طول می‌کشن
ولی حالا خدا نکنه چند روز شما تعطیل باشن . عین برق میگذرن . تا چشتو باز میکنی
میبینی رفته و هیچی دیگه . همین  دیگه .