یک روز معمولی



1 - صبح ساعت 8 از خواب بيدار شدم .

2 - از اونجایی که اصلا عادت ندارم صبحانه بخورم رفتم باقی تمرینای فیزیکو نوشتم . 

3 - ساعت نه و نیم زدم بیرون . 

4- سر کلاس حل تمرین فیزیکم سر سوال آسونا هر چی دستمو می بردم بالا استاده یکی دیگرو می‌گف بره حل کنه . سر مساله سختام که طبیعتا دستم پایین بود !

5- اومدم خونه رفتم سراغ کامپیوتر . اول سراغ وبلاگمو گرفتم که غریب به یقین توسط یک سری عناصر حسود چشم شده ! بعد سراغ ایمیلم رفتم که طبق معلوم پر بود از ایمیل‌های تبلیغاتی !

6- الانم برم یه نیگا به درسای بعد از ظهرم بندازم .

چیه ؟ مگه حتما باید یه اتفاق خاصی بیفته که آدم آپ کنه ؟






ديدگاه هاي کاربران

0 نظر براي "یک روز معمولی"

ارسال یک نظر

» همین نظرات شماست که باعث دلگرمی ماست !
» ما بی‌سواتیم لطفا فینگیلیشو و خارجکیو اینا ننویسین .
» اگه مطلب دیگری دارید می‌تونید از فرم تماس با ما استفاده کنید .

 
بالاي صفحه © 2010 |تمامي حقوق اين وبلاگ متعلق به يک علي مي‌باشد .